یک جمله ی کلیدی در کتاب “میراث فرهنگی و آینده” به نویسندگی “کورنلیوس هولتورف” و “آندرس هوگبرگ” به نگارش در آمده: “آینده ی میراث به نقش میراث در مدیریت روابط بین جوامع کنونی و آینده، از طریق پیش بینی و برنامه ریزی، مربوط می شود.”
یکی از مسائل مهم در حفاظت از میراث فرهنگی (ملموس و یا ناملموس) همانا اندیشهی مانایی و انتقال مفاهیم کلیدی هویتی به نسلهای آتی است. این که چگونه و با چه رویکردی بایستی این انتقال روی دهد و یا طریقه ی نگریستن به اجتماع کنونی و چشم انداز اجتماع در آینده چگونه باشد، خود نیازمند مباحث تئوریک بسیار جدی است. این گونه از مباحث از سال ۲۰۱۲ میلادی بالا گرفت. میتوان دریافت که طرح این نوع از گفتگو در ادبیات حرف های حفاظت از میراث فرهنگی بسیار نو و بدیع است. پس طبیعی است که موضوع میراث فرهنگی و آینده، فراگیری گستردهای میان دست اندرکاران این حوزه نداشته باشد. اما از تمامی مسائل میراثی و مبتنی بر آینده، یکی از جدیترین جدل ها در بخش حفاظت، طرح بحث تاب آوری است.
از این منظر در ذات آثار تاریخی یک تناقض وجود دارد. از سمتی لزوم حفاظت از میراث های فرهنگی برای انتقال مبانی هویتی به نسل های دیگر یکی از اصول کاملا بدیهی است، پس باید برای انتقال هر چه بیشتر این مبانی هویتی به اجتماع کنونی کوشید. و از سویی دیگر شکنندگی آثار میراثی باعث میشود تا این آثار توانایی انتقال این مفهوم را در مرور زمان از دست بدهند (به دلایل فراوان)، پس این انتقال مفهوم در محدودیت قرار گرفته و یا برای انتقال مفاهیم نهفته در آثار میراثی به بازدیدکنندگان، نیازمند مفسر است.
تناقض همین جا است.
رویکرد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای بازدیدهای آثار میراثی خصوصا در ایام پُر تقاضا همانند نوروز، بر افزایش آمار بازدید از آثار تاریخی، موزه ها و پایگاه های میراث فرهنگی قرار گرفته است. فارغ از این که آیا این تعداد از بازدید خسارت های فیزیکی به آثار وارد خواهد کرد، باید از خود بپرسیم که آیا در این حجم از بازدیدهای گسترده، انتقال مفاهیم هویتی به بازدیدکنندگان با کیفیت مورد انتظار اتفاق افتاد؟ و یا صرفا بازدیدکنندگان، آثار تاریخی را نیز همچون تفرجگاهی بدون هویت مورد بازدید قرار دادند؟
بدیهی است که موزه ها و دیگر آثار تاریخی را در حجم بالا بازدید کردن نه تنها هیچ لطفی در بر ندارد، بلکه کاملا شکنندگی آثار تاریخی را نیز تشدید کرده و این آثار را در مدت زمان کوتاه تری از دور خارج کرده و یک جامعه از نقاط اتصال هویتی خود بی بهره خواهد شد.
اینجا است که در مباحث آینده پژوهانه در حوزه ی میراث فرهنگی، مقوله ی تاب آوری و پایداری به صورت مفهومی عملگرا و بسیار جدی مطرح می شود. باید ببینیم آیا با افزایش روزافزون بازدیدها، مسئل های که در کتاب “میراث فرهنگی و آینده“ نیز آمده است، انجام می شود؟ باید در نظر داشت که هدف غایی ایجاد یک ارگان برای حفاظت از میراث فرهنگی، همان حفاظت از نقش میراث در روابط بین جوامع کنونی و آینده است؟ آیا با دستور افزایش بازدید و اتخاذ سیاست های تشویقی برای بالا رفتن بازدیدها، این هدف غایی همچنان کارآمد و کارگر خواهد افتاد؟ آیا سیاست کنونی وزارت خانه از طریق افزایش بازدید، حرکت به سمت این هدف را نشانه گرفته است؟
به این مقوله بایستی بحث دریافت های فرهنگی بازدیدکنندگان در طول زمانی مشخص که برای بازدید صرف کرده اند را نیز اضافه کرد. آیا با بالا رفتن تعداد بازدید می توان کیفیت بازدید را نیز در محدوده ی قابل قبولی حفظ کرد؟
مثال قابل درکی که همیشه در جلوی چشمانمان وجود دارد این است: چرا برای یک کلاس درس، حد نهایی تعداد محصل تعیین میشود؟ یعنی اگر تعداد دانش آموز از حدی معین بیشتر شود، تاثیر مستقیمی بر افت کیفیت آموزشی خواهد گذاشت. این موضوع را باید با حد بازدید آثار تاریخی مطابقت داد. بایستی تعیین کرد که هر اثر تاریخی، در یک جلسه ی محدود و معین (یک سانس، یک ساعت، یک روز، …)، چقدر ظرفیت انتقال مفاهیم دارد.
در این مقوله عناصر موثری همچون حجم مفاهیم مورد انتظار برای انتقال، ظرفیت حجمی بنا یا اثر برای دیده شدن، تاب و طاقت فیزیکال و یا متافیزیکال آثار و یا اجزای عرضه کنندهی مفاهیم، میزان توان فیزیکال آثار برای دیده شدن (همچون میزان و زمان نوردهی، قرار گرفتن در فضای مرطوب حاصل از تنفس بازدیدکنندگان، تغییرات دمایی، شوک های لرزشی و فرسایشی، مدت زمان استراحت، …)، شناسایی مخاطبان اصلی و فرعی، شناسایی طریقه ی انتقال مفاهیم به مخاطبان، میزان تاثیرپذیری مخاطبان از بازدید اثر مورد نظر، شناخت آسیب ها و بحران های احتمالی و … وجود دارد.
با اندک نگرشی بر عملکرد سالیان گذشته ی این وزارت خانه (چه سیاستهای پیش از هم هگیری کرونا و یا نوروز امسال) می توان تشخیص داد که متاسفانه هیچ کدام از سیاست های اجرایی در این خصوص در راستای تاب آوری آثار میراثی و پیش بینی و برنامه ریزی نقش میراث در مدیریت روابط بین جوامع کنونی و آینده قرار نگرفته است.
برای متخصصان این حوزه پُرواضح است که مدیریت یک اثر تاریخی با مدیریت یک پارک عمومی کاملا متفاوت است. هر دو از الزامات جوامع پیچیده ی کنونی است، اما با دو هدف و رویکردهایی بس متفاوت. آثار تاریخی را پارک عمومی فرض نکنیم.