این روزها متاسفانه روز به روز بیشتر شاهد انتظارات غیر معمول و عرف از راهنمایان گردشگری از طرف دستگاه های دولتی هستیم!
آنهم در شرایطی که پیکر نیمه جان صنعت گردشگری در یک روند قهقرایی روز به روز ضعیفتر می شود منطقا و اخلاقا در ارتباط با موضوع حجاب و عفاف، راهنمایان تنها می توانند مودبانه و محترمانه به گردشگران تذکر دهند که به فرهنگ و آداب و رسوم جامعه مقصد احترام بگذارند بنابر این چه از نظر حرفه ای و چه از جنبه قانونی در مقام برخورد با گردشگران نیستند.
همچنین بارها اتفاق افتاده که راهنمایان به خاطر تخلف گردشگران حتی بازداشت شده یا مجبور به ارائه تعهدنامه گردیده اند.
حتی با فرض اینکه بعضی از گردشگران ایرانی مقررات لازم را آنطور که باید ، رعایت نکرده باشند با چه منطقی می توان مانع از اجرای کل برنامه های تور مربوطه شد؟
اینکه مامورین پلیس راه از ادامه مسیر وسیله نقلیه جلوگیری و از راهنمای تور تعهد می گیرند، این سوال را به ذهن متبادر می کند که اخذ این تعهد بر چه پایه و اساسی قانونی و حرفه ای از راهنما گرفته می شود وقتی که خود راهنما مطلقا در جریان موضوع نیست؟!
بویژه اینکه راهنمایان به هیچ وجه اجازه بازرسی گردشگران را ندارند. پس چرا باید بجای شخص دیگری که احتمالا حامل وسیله ای ناهنجار است تعهد بدهند؟
در کجای دنیا شخص دیگری بجای متخلف و مجرم جزا داده می شود؟
آیا می شود شخص دیگری بجای سارق تعهد بدهد که دیگر دزدی نمی کند؟
متاسفانه این قصه پر غصه مصداق آن شعر معروف است که : گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
وا عجبا !