با اتمام نمایشگاه بین المللی گردشگری در تهران، ناخوادآگاه ذهن به سمت برآورد نتایج و دستاوردهای فعلی و آینده پیش خواهد رفت و بر طبق آن اهداف مشخص گردیده و برنامه ریزی ها صورت خواهد گرفت. با نگاهی به حضور غرفه های استانی و تلاش ادارات کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشورکه از قضا از مهمترین، جذابترین و محبوبترین بخشها بویژه برای مصرف کنندگان خدمات گردشگری (عموم و گردشگران) هستند، درخواهیم یافت که حضور این بخش، طیف گسترده ای از تلاشها و سلایق را در بر می گیرد و مسلما نتایج متفاوتی را نیز در بر خواهد داشت. نمایشگاه گردشگری هر ساله میعادگاه متخصصین، فعالین و علاقمندان گردشگری می باشد و بسیاری، امیدها برای رونق دوباره گردشگری ایران در دوران پساکرونا را به محک خوردن در این نمایش عظیم گردشگری کشور مرتبط می دانند. در این میان برخی اتفاقات، با دیدگاهی ظاهرا نیک ولی با نتایجی پیش بینی نشده و مبهم رقم خورده و سوالاتی را در ذهن ایجاد می نماید. از آن جمله است در نظر گرفتن غرفه ای در میانه ی یکی از سالنها با نام منطقه غرب شامل ۵ استان لرستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان. لحاظ این غرفه ی ۶۰۰ متری با طراحی بسیار معمولی و غیر مرتبط با فرهنگ و جغرافیای این استانها که فقط شامل کانترها، راهروها، بخش مهمان پذیر و موارد جزئی این چنینی می باشد نخستین مسئله است. این در حالی ست که درست در روبروی یکی از اضلاع این غرفه، غرفه استان قزوین با طراحی خاص آن جلوه می نماید. در وهله ی بعدی چرایی شکل گیری چنین بخش است که در آن استانها، از لحاظ فرهنگی بسیار به هم نزدیک هستند و بودنشان در غرفه ای که تنها با تابلوهای کوچک طلایی رنگ که نام استانها را یدک می کشید و تصاویری از طبیعت و اقلیم و لباسهای محلی بسیار همگونشان، هویت بخشی شده؛ نه تنها وجوه تمایز و تفاوتهای آشکارشان در نزد تماشاگر غیر آشنا مشخص نیست بلکه اصل جذابیت و بازاریابی برای این استانها را نیز با هاله ای از ابهام روبرو می سازد.

دانش موخته مدیریت جهانگردی
استفاده از نام منطقه غرب و جایگیری استانهای مزبور در آن، تلاشهای پیشین برخی از این استانها را نیز در زمینه برندسازی و تعریف مسیر با چالش جدی روبرو ساخته است که در این زمینه میتوان استانهایی مانند همدان را نام برد که در سالهای اخیر تلاشهای بین المللی، کشوری و منطقه ای بسیار خوبی را داشته و از استانهای پیشرو در گردشگری بوده است ولی حضور در این غرفه اجازه ی حضور بارز را از آن سلب نموده بود.
از سوی دیگر قرار گیری لرستان در این غرفه این سوال مهم را برجسته می سازد که بالاخره از دید وزارتخانه و ادارات کل متبوع، لرستان در منطقه غرب واقع است یا جنوب غرب؟ و چرا پیش از این از تمامی برنامه های مشترک دیگر استانهای غرب کشور تحت عناوینی مانند گردشگری غرب کشور و تعیین مسیرهای آن کنار گذاشته شده است؟ استانی که بسیار از توان گردشگرپذیری با سلایق گوناگون برخوردار ولی بی نصیب است.
استان ایلام از جمله مناطقی ست که جدا از دید فعالین گردشگری پنهان و جدا مانده و ظرفیتهای بسیار آن نادیده گرفته شده است، این در حالی ست که این استان دارای اقلیم متفاوتی از مناطق سرسبز کوهستانی تا کویری می باشد ولی به اندازه استعداد، هرگز دیده نشده و سرمایه گذاری قابلی در آن صورت نپذیرفته است.
یکی از بخشهای مغفول و بسیار مهم این می باشد که با توجه به ثبت جهانی منطقه اورامانات در دو استان کردستان و کرمانشاه و نیز بخشهایی از استان لرستان در راه آهن سراسری ایران در سال جاری، می بایست مانور ویژه ای با طرح و عملیات ویژه، روی این میراث بدیع و شگفت داده شود که چنین چیزی رخ نداد. نهایتا اینکه ذره ذره خاک و وجود ایران عزیزمان دارای ویژگیها و توان گردشگرپذیری مخصوص به خود می باشد و بی شک تعریف پروژه های مشترک و همکاری می تواند یکی از ابزارهای بسیار خوب برای هم افزایی تلقی گردد. مانند همکاری های مثبت و پاسخ گرفته ای که بین برخی دیگر از استانها پیش از این انجام شده است، تعریف و اجرای چنین مواردی می تواند با هدف تعریف محورهای جدید و توزیع سفر سبب راهگشایی و رونق همه ی استانهای ایران بشود . باید در نظر داشت چنین غرفه هایی نیازمند طراحی و برجسته سازی ویژگیهای خاص هر استان، داشتن اهداف و برنامه ها و مسیرهای مشترک برای معرفی به مخاطبین و یک مدیریت هوشمند و خلاق برای کل ساختار می باشد. استانهای کمتر شناخته شده ، نیاز به شناساندن وجوه تمایز و سیاستگذاری با توجه به شرایط مخصوص به خود را دارند و البته در این راستا اختصاص غرفه های جداگانه و طراحی آن به صورتی که المانها و هویت این استانها بهتر در ذهن ها نقش بندد یکی از گزینه های مطلوب می تواند باشد.